تصویر هدر بخش پست‌ها

فندوق من

تمام زندگیم

رمان قاتل P2

| 𝕬𝖗𝖙𝖆

سهیل مانعمون شد  که منو رادان بد نگاش کردیم 

همزمان منو رادان گفتیم

-برو کنار !

سهیل نزدیکم شد و گفت

+من که میدونم تو بی دلیل نیومدی سمت رادان یچیزی زیر سرت داری !!

اروم زدم زیر خنده نمیدونست همچی برعکسه دست رادان دور دستم محکم شد بهش برخورد که منو به زور نگه داشته؟

باید افخار کنه به خودش کسی نتونسته تا حالا ملی رو تو تله بندازه 

ملی لقب مستعارم بود اسم واقعیم براتون سوال شد؟باید بگم سایه هستم !

رادان خودشو سر نشون میداد در عین حال دست منو میشکوند دستمو گذاشتم رو دستش 

-حقیقتو برعکس کرده دیگه چرا انقدر خوشونت به خرج میدی دستم شکست

تازه متوجه منه بدبخت شد که دستش و شل کرد سهیل رو کنار زد و باهم رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم یجوری گاز میداد انگار قراره خودکوشی کنه خداروشکر همینم کم مونده بود

هوفی کشیدم و دستمو فرو بردم تو موهاش که اروم شد

درمون دردش همین بود 

-خوبی؟

سر تکون داد

+بهترم 

تو اون چند روزی که زندانیم کرده بود افسارشو گرفتم دستم و فهمیدم دردش چیه هر روز باهام حرف میزد و از خودش میگفت قبول داشت روانیه 

ولی به روانی ها نمیخورد حداقل برای من 

دستمو از رو موهاش ورداشتم که ماشینو نگه داشت با دیدن ویلا هوفی کشیدم و از ماشین پیاده شدم 

شماها هنوزم 1 درصد از ماجرای من و رادان رو نمیدونید کم کم پیش میریم که حوصلتون سر نره 

وارد ویلا شدم و مثل همیشه کنار استخر نشستم شونه ام بشدت گرم شد که با دیدن دست رادان تعجبی نکردم دستش همیشه انقدر داغ بود

اه از نهادم بلند شد

-دستت داغه رادان!!

خندید و کنارم نشست و روم خم شد 

+چقدر داغ 

هوفی کشیدم و ازش فاصله گرفتم 

_به داغیه مواد اتش فشان

ابرو بالا انداخت یهو هلم داد داخل اب و خودشم پرید داخل اب که عصبی نگاش کردم که همزمان منو و خودشو برد زیر اب نفس کم اوردم که لبخند مرموزی زد

و لبشو گذاشت رو لبم تقلا کردم یه دور رفتم سمت دروازه جهنم و برگشتم  یهو از اب اوردتم بیرون که نفس نفس و از سرما بغلش کردم و گفتم

-تو دیونه شدی داشتم میمردم 

دستش دور کمرم حلقه شد

+تا وقتی من نخوام نمیتونی بمیری 

دستی به ترقوه ام کشید و برای هزارمین بار بهم فهموند نمیتونم از دستش در برم

سرمو رو شونش گذاشتم هنوز تو استخر بودیم 

-چرا ولم نمیکنی برم من یه غلطی کردم و بدون اجازه وارد مهمونیت شدم ..

به اینجا حرف رسیدم دستش رو پاهام پیشروی کرد که جیغی کشیدم 

+داری چیکار میکنی؟!!!!

محکم بهش چسبیدم تا دستش از پام فاصله بگیره 

-معلوم نی؟