فندوق من

تمام زندگیم

Fixed Post

Fixed Post

ʜᴀꜱᴛɪ ʜᴀꜱᴛɪ 1 خرداد · ʜᴀꜱᴛɪ ·

سلام عزیزای من

خوش اومدین به وب فندق من 

اینجا انواع تکست و بیو و رمان های زیبا براتون میزاریم 

و خوشحال میشیم از وبمون حمایت کنید.

  • لطفا از محتوای وب بدون اجازه کپی نکنید.

گفتمان مدیر:

 

خوش بگذرونید.

بای بای 

 

میدونی

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 4 مهر · 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 ·

عزیز ترین ادم هات  موقع جر و بحث موقع دعوا نقطه ضعف هاتو میکشن به رخت غیر اینه ؟

 

به کسی نگو 

نزار بفهمن چته دیگرون 

تخمشونم نی

لال بموین کوه کندی

دردودل عنه همونو به رخت میکشنش

میمونی مات 

به اعتماد همه چیتو میگاد 

بهم کردن معرفتمو کوفت 

دمغم نافرم 

باز ماه رفت فردا شد

باز غلط میزدم تا صبح ....

پرسیدن ازت بگو نیس دیگه 

جمع شده کلی دود و چرک تو این ریه 

عوض شدم 

بغل گوشم نخن بلند همه میتونن سگم کنن

قد خودکوشی تخم دارمو 

الان منو شبا 

نمیدونم کی چی شد این فیس ناخوش موند روم 

ایندفعه

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 4 مهر · 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 ·

ایندفعه خدا نمیرسه بهم

نه اونقدر خستم ببرم ولی اونقدر خسته ام مطمعن نیستم تا سال بعد زنده بمونم

اوممم

اوضاع طوریه که نداری حوصله خودت

میگم یه روز خوب یه روز دیگس

از نگاه های معنی دار بریدم 

از شکستن قلبم بریدم 

از گریه های یواشکی بریدم 

از یاد کردن حسرت ها بریدم 

از حرف خوانواده بریدم

میخوام برم جایی که هیشکی نباشه فقط من باشم و اهنگام تا صبح بریزم باهاشون اشک بکنم بالشمو بغل

یه موقع هایی

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 4 مهر · 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 ·

.....

یه موقع هاییی هس که میزاری پیش بیاد جای پیش بینی

منم نمیخواستم اینطوری شه که

شایدم من سخت میگیرم تو اول ببین من چی میگم

صدای چکه اب میادو دلت یه  شیش هفت ماه خواب میخوادو

دلت تنگه یکی غیر از خودت

فقط میمونی بگزره عمر هات 

...حال هیچی نی

واقعا

Samin Samin 2 مهر · Samin ·

واقعا این همه بد بودم که درجا جایگزین گذاشتی ؟! یا اینکه منتظر بودی برم که اونی که نگه داشتی تو آب نمک بیاد بالا؟! واقعا که😶🙄

قلب شکسته پارت 2

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 29 شهریور · 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 ·

اشک هامو پا ک کردم بلند شدم و لب زدم 

-توانشو پس میده هرکسی که اینکارو باهات کرده 

دستی رو قبر ترانه کشیدم و بلند شدم یهو برگشتم مشت محکمی تو دهن اونی که پشت سرم وایساده بود زدم 

یارو پرت شد رو زمین که با اخم رفتم سمتش و یقشو گرفتم

_تو کی هستی

سرشو بلند کرد و با دیدن صورتش پوزخندی زدم و با دلخوری گفتم

+پری تازه الان یادت اومد یه رفیقی به اسم ترانه داشتی؟

اخم کرد و بلند شد دستمو از یقه اش جدا کردم و اومدم برم که بازومو گرفت

_وایسا

ابرو بالا انداختم دستشو پس زدم 

+چرا باید به حرف تو وایسم بالا سر ترانه هم واینسا از اینجا برو 

نیشخندی زد و گفت

-هنوز مثل قبل دوست نداری منو پیش ترانه بببینی

اخم کردم 

+چون لیاقتشو نداری

هلش دادم که تلو تلو عقب رفت و از قبرستون رفتم بیرون 

 

خب

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 28 شهریور · 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 ·

روانشناس اومده میگه برای اینکه عصبانیتتو کنترل کنی اب بخور یا محل رو ترک کن 

 

...

خب اقا الان من وسط دعوام از کجا اب پیدا کنم محل هم نمیشه ترک کرد چون با چوب میوفتن دنبالت مردکککککککک

اصن هرکی این حرفو زده بیارین میخوام بهش اب بدم بخا چیز خاصی نیست  میخوام عصبانیتشو کنترل کنه 

قلب شکسته پارت 1

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 28 شهریور · 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 ·

با شنیدن خبر مرگش دنیا رو سرم خراب شد 

قلبم شکست 

پودر شد 

خودمو گول زدم و دروغمو باور کردم ولی هربار بیشتر پیش میرفتم این بغض و حقیقت بدتر به گلوم چنگ میزد 

موقعی به خودم اومدم که سر خاکش داشتم  گریه میکردم هرکاری کردم حواسم پرت شه خندیدم خنده ای از روی سردرگمی 

 

حس میکنم لبه پرتگاهم با هر حقیقتی که متوجه میشم بیشتر به اون پرتگاه نزدیک میشدم  

مرگ

بی اعتمادی 

کمبود محبت

دلخوری 

ضربه از دوستت 

جدا شدن کل خوانواده ازت

افسردگی

خشک شدن اشکام رو گونه ام موقع خواب 

وابسته اهنگ شدن وابسته فضای مجازی شدن برای اینکه خودتو نجات بدی از واقعیت 

من به کسی چیزی نمیگم همه چیز رو مینوسم تا روزی که یکی اون هارو بخونه 

من هیوقت گریه نکرده بودم ولی وقتی جلو بقیه سر خاکش گریه کردم بغضم بدتر و بدتر و بدتر به گلوم چنگ میزد

صدام در نیومد یعنی در نیاوردم 

مریض شدن و به کسی چیزی نگفتن

تب و لرز هر شب و نگفتن 

دلسوزی و فداکاری ولی بازم هیچ

محبت کردم مهربون بودم احساساتی بودم به همه اهمیت میدادم همهچیمو تقسیم کردم از خودم گذشته ام ولی کی اهمیت داد 

هی قلب شکسته جای من بودن چه حسسی داره ؟؟/

جای من بودن و هر روز مردن ه حسی داره 

حتی قابل توصیف نیست

بنظرت چرا خودکوشی نکردم؟..

خوب شد گفتی ولی خودکوشی به درد ادم بزردل میخوره کسی که بخواد از درد زمان فرار کنه ولی بجاش درد ابدی رو انتخاب کنه یه احمقه 

 

خستم

Samin Samin 10 شهریور · Samin ·

 دیگه خستم نمیکشم تحمل ندارم نفسم بند میاد نای راه رفتن که هیچ نای بیدار شدن هم ندارم تا لنگه ظهر چسبیدم به تخت که کسی گریه هام رو نبینه به زندگی و دنیام بی حس شدم. اصلا راستش رو بخوای برای تک تک لحظات و اتفاق های زندگیم خستم.

 میدونی کی خستم کرد ؟! اطرافیانم انتخاب های اشتباهم سرکوفت هایی که هرروز تحمل کردم  میدونی تو اوج گرما هم پتو میکشم  الان با خودت فکر می‌کنی که عاشق پتوم؟! نه عزیز فقط به فکر خانواده که یه وقت با خودشون فکر نکنن بچشون افسردس.

برای همین خودم رو با پتو خفه میکنم که شاید یکم آروم شدم. میدونی فرق من با تو چیه ؟! من سیگار کشیدم که آروم شم  دردامو فراموش کنم ولی تو برای تفریح و پز دادن کشیدی.

 بازم ببخشید که سرتون رو درد آوردم ولی خب چاره ای ندارم  نمیتونم بدون نوشتن خودم رو خالی کنم چه جایی بهتر از اینجا که بیام و بنویسم تا کمی خالی بشم از این همه غم و اندوهی که سال هاست با خودم حمل کردم😮‍💨😔

 

درد فقط اونجایی که..

Samin Samin 10 شهریور · Samin ·

درد فقط اونجایی که حالت بده از همه دنیا و خودت خسته ای و دلت گریه میخاد ولی چون یه خانواده فضول داری باید بعد هر قطره اشک چشمات رو پاک و کنی و لبخند بزنی که انگار چیزی نشده. خیلی سخته نه؟!  نمی‌دونم کسی باشه که تجربه اش کرده باشه ؟!